این همه تخریب و تصرف چرا؟
این همه تخریب و تصرف چرا؟
انگاری قرار هست بعد از ما همه چیز تمام شود!!
تخریب و تصرف ، تغییر کاربری ، جنگل تراشی ، دریاخواری ، کوه خواری، زمین خواری ،چاه های غیرمجاز و برداشت بی رویه آب ، زباله و نخاله ، بی مسوولیتی ، نابخردی ، آفرود سواری ، ناکارآمدی مدیران ، قوانین ضعیف و ....بلاهایی هستند که پیکر سست و نحیف منابع طبیعی کشور را روز به روز نحیف تر و شکننده تر می کنند.
مگر می شود بر فراز کوه و فرود دره ویلا و کاخ به دور از چشم مسوولان ساخت ؟!!
مگر می شود ساحل دریا را حیاط ویلا و خانه کرد ؟!!
مگر می شود صدای اره و تبر را از چند کیلومتری شنید و بر این همه جنگل تراشی چشم پوشید ؟!!
مگر می شود این همه زباله و نخاله را در دل جنگل دید و بی تفاوت از آن گذشت؟!!
مگر می شود قله کوه را برای هتل سازی به بخش خصوصی داد و نامش را توسعه گذاشت؟!!
مگر می شود کوه را خورد ، دریا را خورد ، زمین را خورد ، آب را هدر داد ، هوا را آلوده کرد ،جنگل را تراشید ، آفرود را بر ساحل ، فراز کوه ، کلوت ، چمنزار برد ،زباله و نخاله را در دل جنگل و مرتع خالی کرد و....
...بله می شود ، این همه را در کشور ما به وفور دید و خم به ابرو نیاورد!!
می شود کلاردشت را دید که تا دشت شدن فاصله ای به اندازه چند فقره زمین خواری و جنگل تراشی دارد!!
می شود ، تُن تُن زباله را در عمق جنگل دید ، می شود انبوه بطری های نوشابه و ظروف یکبار مصرف را در همه جا دید ، می شود چاه های غیرمجاز را دید ، می شود تخریب ، تصرف و هر چیز خلاف را در این برهوت جنگل و مرتع و بیابان دید و اگر دلسوز این مرزو بوم و نسل آینده بود ، تأسف خورد!
اگر چند سالی به شمال کشور سفر نکرده باشید و این روزها سری به این خطه سرسبز کشور بزنید ، عمق فاجعه را به وضوح می بینید که در این فاصله نرفتن به سفر چه بر جنگل های شمال آمده است .
در شگفتی و تعجب فرو می روی که چگونه در عمق جنگل یا فراز یک کوه بالنده و سبز ، ویلایی قد علم می کند تا فردی برای تعطیلات یکی دو روزه اش این همه خرابی به بار آورد !
اگر بخشی از جنگل واگذار شده است ، وای بر ما و اگر بدور از چشم متولیان ویلایی ساخته شده است ، وای بر متولیان ما !!
این روزها واژه پرطمطراق توسعه ، بلایی شده است بر پیکر سست و نحیف منابع طبیعی و محیط زیست کشور ، این واژه تیشه به ریشه می زند و چون واژه عوام فریبی است ، همه دل سوختگان اینگونه توسعه ناپایدار را با تبر و تیشه و تهدید و تهمت از سر راه بر می دارد.
انگار قرار هست همه چیز برای ما باشد ،انگار قرار هست آیندگان ، آینده ای نداشته باشند.
اينطور غريبانه به من نگاه مكن ،