باور کنید نمی دانم این مطلب را برای انجمن گردو می نویسم یا برای شخص آقای حسین شهابی ؟

انتظار داشتیم در این جوابیه ، آقای شهابی انجمن نوپای گردوی استان را معرفی کند و در مطلبی دیگر به بیوگرافی خودشان بپردازند.

بهرحال جناب شهابی عزیز ، همشهرستانی بزرگوار  ، انتظار داشتم حال که نام جوابیه را بر مطلب یا بیوگرافی خود گذاشته اید ، به ابهامات ، شایعات و شائبه ها پاسخ می دادید.

قصد نداشتم بر جوابیه شما مطلبی را بنویسم ، زیرا خوشبختانه جنابعالی کار بنده را راحت کرده اید و ناخواسته بر گفته های من مهر تأئید زده اید و به همین خاطر تیتر وار به بعضی موارد اشاره ای می کنم.

1-از خطاب و عتاب گفته اید ، عتابی در کار نبوده و به عنوان یک برادر بزرگتر توصیه هایی را  در نخستین گام های شما در انجمن گفته ام  و مطمئنم وقتی آب از آسیاب افتاد ، به عصاره حرف های من می رسید.

2- بنده سن جشنواره را در حد سن تکلیف دانسته ام ، با کمال تشکر از شما که متذکر شده اید سن جشنواره 10 سال می باشد و در 10 سال قبل در بخشی از شهرستان بافت و در منطقه با صفای رابر  جشنی با نام گردو برگزار شده است و ما می توانیم ادعا کنیم که جشنواره گردوی بافت 10 ساله شده است.

3- من در کجای مطالب مورد اشاره شما بیوگرافی خودم را نوشته ام که جنابعالی اینگونه تمام قد به شرح بیوگرافی خود پرداخته اید؟

4- ما هم  کاستی های نخستین جشنواره گردو در شهرستان بافت را می دانیم ، البته این طبیعت کار هست و  اگر این جشنواره در تالار سران اجلاس هم برگزار شود ، ترافیک و نواقصی را در بر دارد ، حتماً جنابعالی برگزاری نمایشگاه کتاب کرمان و دیگر نمایشگاه ها و همایش ها را بیاد دارید که چه مشکلاتی را در بر داشته است ، خودتان هم می دانید در هر نقطه و مکان اگر جمعیتی برای یک روز و در ساعات مشخص وارد شوند ، قدر مسلم عوارض و مشکلاتی را در دامان خود دارد.

5- بحث فرماندار و مواردی را که در خصوص ایشان گفته اید ، به خود ایشان واگذار می کنم .

6- از بنده به عنوان " آتش بیار معرکه " یاد کرده اید ، خدا خیرتان بدهد که خودتان اظهار داشته اید : معرکه،

پس قبول کرده اید که معرکه ای شکل گرفته و معرکه بگیرانی در صحنه وجود دارند و من هم آتش بیار معرکه آنان هستم !

خوب  ! جناب شهابی ، محل و مکان برگزاری این معرکه کجاست ؟ معرکه بگیران چه کسانی هستند ، خوشبختانه من را نمی توانید در این معرکه جای بدهید ، چون نقش بنده را جنابعالی مشخص کرده اید !

جناب شهابی ، اگر اندکی بر احساسات خودتان غلبه کنید ، مشاهده می کنید که از قلم بقول خودتان یک دوست نویسنده ، آتش بر نمی تابد ، اگر هم بقول شما معرکه ای هست این قلم قصدش آرام کردن معرکه و آب پاشیدن بر آتش معرکه است ، باور دارم در آینده ای نه چندان دور ، شما هم به این باور می رسید.

7 – من هنوز هم  سبزی درختان همیشه سبز ارس منطقه گلوچار و هنزا را سرمه چشمان بیابانی خود می کنم و چشمه عروس را زیباترین عروس چشمه ها می دانم ، من درختان مخملین گنجان و قیچ و ارژن و انبوه درختان بنه رابر را از یاد نمی برم و بر این آب و هوا و مناطق با طراوت رابر عشق می ورزم و افتخار می کنم.

آهای اهالی آبادی ، من بسان سالیان قبل ، رابر و رابری را دوست دارم و بوجود دوستان اندیشمند رابری ام فخر می فروشم و این فرق دارد با اینکه من از برگزاری جشنواره گردو در بافت دفاع کنم و دوستدار این باشم که محل برگزاری این جشنواره مانند جشنواره گُل محمدی لاله زار جابجا نشود.

ای کاش ، این اتفاق در رابر افتاده بود و می دیدید چگونه جاذبه ها و دیدنی های افتخار آمیز رابر را خمیر مایه جوهر قلمم می کردم و از رابر ، این مرز و بوم زیبا دفاع می کردم.

8- از کانون هنر و نشر کتاب و سرودن شعر سخن گفته اید ، به وجود دوستی مانند شما  با این همه هنر و توانمندی افتخار می کنم و اگر این سعادت را داشته باشم ، در وب سایت شما را نیز به مانند دیگر فرهیختگان معرفی می کنم.

9- ما هم همین انتظار را از شما داریم که روح حاکم بر انجمن گردوی استان بر خرد جمعی استوار باشد و شما از انجمن و اهدافش سخن بگوئید نه از خودتان و بیوگرافی وکاستی های نخستین جشنواره گردو ، انتظار این بود انجمن گردو در رفع کاستی های نخستین جشنواره آستین ها را بالا بزند و به همت برگزارکنندگان بیاید .

10 – دوست گرامی ، من مطمئنم در اینده ای نه چندان دور ، مطالب این چند روز من را به شکل و برداشتی دیگر می خوانید و به این باور می رسید در این مطالب ، دوراندیشی هم جایی داشته است.

ای کاش اظهار محبت پایانی شما از دوست دیرینه و تقدیر ویژه شما از دو همکار مطبوعاتی ، بدور از طعنه و انتظار دیگر بود و قلم و نوشته های من را در معرکه مورد نظر خودتان آتشی  ، نمی پنداشتید، ذات هر انجمن آن هم در ابتدای راه باید بر اصول و معیارهایی غیر از این استوار باشد و بر پیشانی آن دوستی و محبت وعشق به خدمت در جای جای این استان تابلو شود.

و در آخر یک سوال ؟

اگر در این معرکه ! شما رابری نبودید  ومن هم بافتی نبودم ، شما به عنوان رئیس انجمن گردو آیا از برگزاری نخستین جشنواره گردو و محل برگزاری آن دفاع می کردید و انجمن را برای یاری و ارائه پیشنهادات و توصیه ها به کمک کردن گسیل می داشتید و بر مطالب این چند روزه من چگونه قضاوت می کردید؟

   راستی! بیائید شناسنامه هایمان را در جیب بگذاریم  و حق را بیرون بکشیم ، ببینیم کدام یک می توانیم یکدیگر را قانع کنیم.

 دوست دیروز و امروز شما حمید هرندی