یکی بر سر شاخ بُن می برید

وقتی نشانه هایی از عمران و آبادی را در شهرم می بینم ، شادی و شوق غیر قابل وصفی سرتاسر وجودم را فرا می گیرد. به واسطه شغل سال های گذشته و نیز یادآوری خاطرات هفده هجده سال قبل ، روزهایی که برای تهیه نقشه توپوگرافی زمین های ضلع جنوبی جائه بافت – سیرجان شبانه روز کار می کردم تا نقشه درخواستی مهندسین مشاور را هر چه زودنر تحویلشان بدهم ، مشاورانی که برای تهیه طرح سیل بند بافت مبلغ کلانی دریافت نموده بودند.
با دیدن بلدوزر در حال کار مسیرم را از جاده آسفالت جدا تا حداقل جواب سوال هایی که دائم ذهنم را مشغول کرده بود ، بیابم، آیا این فعالیت ها ادامه همان طرح مشاور است ؟ چرا بعد از گذشت سال ها اینک بفکر اجرای آن افتاده اند ؟ با نزدیک شدن به دستگاه سنگین در حال کار ، پرسش های زیادی برایم بوجود آمد .
آیا این مسیر توسط طراح تهیه شده و یا راننده بلدوزر مسیر را مشخص نموده است ؟ شیب سیل بند چند در هزار در نظر گرفته شده ؟ درصد کوبیدگی خاک ، دبی آب در نظر گرفته شده است ؟ گزارش هواشناسی و چندین سوال فنی بدون جواب ، سوال هایی که حداقل مشخص می کند هیچ یک از مسائل فنی در ساخت این سیل برگردان در نظر گرفته نشده است.
مطمئن هستم که اگر این کار را یک کارشناس نظارت می کرد حداقل مسیر را در حاشیه خط لوله گاز بزنجان – رابر قرار نمی داد.
اما آنچه حائز اهمیت است ، آیا این بند خاکی احداث شده در آینده می تواند از خسارت ناشی از جاری شدن سیل جلوگیری کند و یا اینکه آبهایی را که تا کنون بههر صورت راه خود را در مسیر سال های گذشتهطی می کردند را یکجا جمع آوری و برای نابودی قنوات و آبادی های پایین دست هدایت می کند. حسین کاویانی
اينطور غريبانه به من نگاه مكن ،