ازصفاري تا پهلوي

اندر موجوديت بافت آورده اند كه در قرن اول هجري بافت يكي از حوزه هاي سيرجان بوده و چون صفاريان در اين دوره در بلاد كرمان منشا خدماتي بوده اند ، به احتمال وافر در بافت هم اثرات خيرشان ردي داشته است.

از بافت در دوره سامانيان خبري نيست  ولي در همين دوره گذشتگان ما در به قدرت رسيدن آل بويه نقشي داشته اند.

در اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پنجم هجري به بخش هايي از بافت و حومه اقطاع مي گفتند و چون بافت ما سنش به دوره سلجوقيان قد كشيد ، تني چند از اولاد ملك قاوَرد يا همان سلجوقيان كرمان در قسمت هايي از بافت مانند رابر  سكنا گزيده و بر مردم آنجا حكمراني مي كردند.

در دوره قراختائيان يكي از حكمرانان كرمان ، حكمراني بافت و ارزوئيه را به جلال الدين بن سلطان قطب الدين واگذار كرد.

در دوره آل مظفر برخي پادشاهان در بافت و ارزوئيه به تاخت و تاز مشغول بوده و جنگ امير مظفر با شيخ ابواسحاق در بافت روي داده است.

در دوره تيموري خبري از بافت جست نكردم، ولي در دوره صفويه افشارها در بافت ظهورپيدا كردند و سرآغاز افشاري خود را اوايل همين عصر صفوي به سال 916 ه.ق با رئيس ايلي درگاه قلي بيگ بر كرسي بافت نشاندند و بر همين اساس به بافت در آن زمان اقطاع افشارمي گفتند.

در دوره نادري ساكنان بافت ( طوايف اقطاع و افشار) از حمايت نادر شاه نه تنها بهره نجستند، بلكه گرفتار نادري نادرشاه شدند و همين بس  وقتي كه نادر به كرمان آمد ، چون خاندان قلي بيگ افشار را فربه ديد ،‌ فربه بودن خاندان قلي بيگ را بهانه قرار دادو سر او را در سوراخ تنگي در ديوار گذاشتند و با طناب و دو گاو سر از تن خاندان قلي بيگ جدا كردند.

پس از بي مهري هاي نادرِ نادر شاه  به بافت ، تاريخ شهرمان به زنديه رسيد، در اين دوره 8 هزار سوار و تفنگچي كريم خان زند به سركردگي نضيرخان لاري حاكم لار كه قصد تصرف كرمان را داشت ، ابتدا وارد ارزوئيه و از آنجا به اقطاع آمدند و سپس به قصد تصرف كرمان  از بافت برفتند.

و اما در دوره قاجار و قاجاريه ، بافت بصورت ملوك الطوايفي اداره مي شد و هر ناحيه اش براي خود كلانتر و يا كدخدايي مي داشته است.

ميرزا حسين وزير ، علي محمد خان ، عدل السلطان ، ملا غلامحسين خان بافتي ( امين الرعايا) ، صمداله شيباني ( امين ديوان ) و مرات اسفندياري از آن جمله حاكمان و كلانتران بوده اند.

در اواخر همين دوره بخش وسيعي از بافت تحت نفوذ غنجعلي خان افشار ، ايلخان بزرگ قرار گرفت و بعد از او حاكميت اقطاع و افشار به برادرش ه‍ژبر السلطنه واگذار شد.

افراد ديگري مانند مرتضي قلي خان سرهنگ ، ميرزا خان سرتيپ و فرزندش احمد علي خان ايلخاني نيزحاكم بافت بوده اند.

خلاصه آنكه در دوره قاجاريه ، افشارها نقش مهمي در حكومت داشتند و در سال 1207 ه.ق به دستور آقا محمد خان قاجار ، فتحعلي شاه به قصد تصرف كرمان عازم مي شود و نخست به سيرجان و از آنجا به بافت ورود پيدا مي كنند.

گروهي از ريش سپيدان و بزرگان  منجمله : آخوند ملا محمد صالح بافتي، حيدر خان هشوني و امير باقر گوغري به گرمي از او و سپاهش استقبال كردند تا اينكه فتحعلي شاه حكمراني بافت را به ميرزا حسين پسر آقا علي واگذار كرد و به رابر حمله ور شد ، مردم رابر به سختي با او مقابله كردند ولي در نهايت قلعه رابر به محاصره و تصرف فتحعلي شاه در آمد.

در رابر فاطمه خانم دختر عسكر كفشدوز دل فتحعلي شاه را ربود و درست در شب قتل اقا محمد خان مراسم عروسي فاطمه خانم كه بعداً سنبل باجي ناميدندش دركاخ گلستان برگزار شد.

سنبل باجي از فتحعلي شاه صاحب فرزندان زيادي شد ، فرزندان سنبل باجي برادر او علي اكبرخان رابري را خالو (دايي) خطاب مي كردند و بر اساس همين خالو گفتن ها ، علي اكبرخان رابري و اولاد و نبيره هايش به خالويي ملقب شدند و طايفه خالويي شكل گرفت.

در زمان مشروطيت بافت مشتمل بر همان اقطاع و افشار بود ، اقطاعي ها ساكن بافت و افشارها كوچ رو بودند.

افشارها را غنجعلي خان افشار رئيسي كرده و بعد از مدتي توانست ايل بيگي را از خانواده وزيري خارج كند ، علاوه بر غنجعلي خان ، محمد خان سرهنگ  نيز بر قشري از افشارها و عشاير ارزوئيه رئيسي كرده است.

 و تاريخ بافت سنش كه به دوره پهلوي رسيد ، به دست احمد خجسته و علي خان محتشم الدوله داده شد كه آنها هم درتاريخ پر فراز و نشيب بافت نقشي داشته باشند .

پس از خواندن كتاب تاريخ بافت كه آن را دكتر هوشمند اسفنديارپور به نگارش در آورده است ، مطلب بالا را براي شما خوبان قلمي كردم .

 با اين اميد كه فرصتي حاصل شود تا  در بخشي ديگربه تاريخ بافت در دوران پهلوي و سپس بعد از انقلاب بپردازم.

 

                                                  حميد هرندي